پانته آپانته آ، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

پانته آعشق مامان وبابا

روز اول

1391/2/15 22:20
نویسنده : شیداویاشا
801 بازدید
اشتراک گذاری

niniweblog.com

چلام چلام دختر گلم

یادمه یه روز گرم تابستون نوبت زایمان مامانت بودniniweblog.com

که تو رو به دنیا  تقدیم کنه و وقتی مامان تو اتاق زایمان بود به غیر از اینکه به فکر سلامتیتون بودم به این فکر می کردم که چه جوری هستیniniweblog.com

بعد هی بچه ها بقیه خانواده ها پی در پی دنیا می اومدن هی باباهاشون خوشحال می رفتن می دیدنشونniniweblog.com

تا اینکه حدود ساعت یازده و نیم تو رو بردن تو اتاق کودکان من هم سریع رفتم پشت در تا ببینمت بعد از ده دقیقه اجازه دادن ببینمت تا اینکه اومدم بالا سرت و تا چشمام به تخت افتاد اونجا  یک گلوله برف سفید با چشمهای ژاپنی که از گشنگی هی گریه می کرد رو دیدمniniweblog.comniniweblog.com

 

 

تا باهات حرف زدم آروم شدیniniweblog.com

نمی دونی چقدر خوشحال بودم بابایی و دوست داشتم بیشتر پیشت باشم که گفتن برین بیرون میاریم پیش مامانش بهش شیر بدهniniweblog.com

 

من هم رفتم شیرینی گرفتم به افتخار دنیا اومدن دختر گلم و به همه بیمارستان دادم و اومدم پیش مامانت و تو رو اونجا دیدم که پیش مامانت خوابیدیniniweblog.com

وای چه ناز بودی می ترسیدم بغلت کنم چون خیلی کوچولو  بودی و این اولین خاطراتی هست که از شاهزاده خانومم یادم میادniniweblog.com

niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)