پانته آپانته آ، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

پانته آعشق مامان وبابا

خاطرات بارداری

1391/2/15 22:20
نویسنده : شیداویاشا
800 بازدید
اشتراک گذاری

دیگه شکمم مثل توپ گرد شده بود توهم مثل پسربچه های شیطون مدام لگد میزدی هنوز نمیدونستیم دختری یا پسر انگار تودلم کارته بازی میکردی بالاخره تاریخ تولدت معلوم شد وقرار شد ساعت ٦ صبح برا عمل بیمارستان باشیم تا صبح خوابم نمیبرد خیال باطلبا خودم میگفتم وای خدا من فردا مامان میشم یعنی چه شکلیه دستای نازشو تو دستم میگیرم وای خدای من باورم نمیشد صبح که شد رفتیم بیمارستان وقتی به دنیا آمدی پرسیدم بچه چیه گفتند دختر خوشحال شدم وقتی دیدمت اولین کلمه ای که گفتم این بودتعجبوای خدای من چقدر سفید مثل برف سفید بودی کچل بی مژه ابرو با چشمهای پف کرده مثل ژاپنی ها

وخیلی هم شکموووووووووووووووو حس عجیبی داشتم هنوز باورم نمیشد مامان شدمبغل

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)