پانته آپانته آ، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

پانته آعشق مامان وبابا

خاطرات بعد از تولد

1391/2/15 23:58
نویسنده : شیداویاشا
859 بازدید
اشتراک گذاری

یادمه روز دهم با همه دردی که داشتم بردمت حموم وکارهاتو به تنهایی خودم انجام دادم البته مامان بزرگ مهربونت تا ١٠ روز پیش ما بود نی نی نازم یه روز که خواب بودی گذاشتمت روی مبل رفتم ظرف بشورم که با صدای جیغت از جا پریدمniniweblog.com تو افتاده بودی رو زمین از ترس بدنم خیس عرق شده بود تو روگرفته بودم بغلمو دور اتاق میگشتم منم با تو گریه میکردم نمیدونستم چی کار کنم تا تو کم کم آروم شدی ومن مطمئن شدم سالمی تو هم خیلی ترسیده بودی یادمه هیچوقت گریه نمیکردی بچه خیلی آرومی بودی niniweblog.comحتی وقتی شیر میخواستی آروم ناله میکردی ودر ضمن خیلی هم شیطون وبازیگوش بودیniniweblog.com

وقتی اسباب بازی بهت میدادم با دستت با یکیشون بازی میکردی با پاهاتم با یکی دیگشون خلاصه اینکه خیلی جیگر بودی عاشق حموم بودی وتو وان حمومت کلی بازی میکردی چون تابستون بود هرروز میبردمت حموم تو هم حسابی کیف میکردی

 وقتی شیر میخوردی وبااون چشمای نازت بهم خیره میشدی دستهای کوچولوتو تو دستهام میگرفتم و بهترین لحظات عمرمو تجربه میکردم عشقی بی انتها و...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)