پانته آپانته آ، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

پانته آعشق مامان وبابا

فینگیل خاله ها

  چند وقتی میشه فینگیلی خاله یاد گرفته تنهایی دوچرخه سواری میکنه الهی دورت بگردم که انقدر باهوشی، دخمل ما خیلی خیلی زود همه چیز رو یاد میگیره چند روز پیش که خاله مژگان اومده بود خونتون مهمونی،  تو مرتب از خاله میپرسیدی این چیه خاله که هی جمع میشه ولش میکنی بزرگ میشه میپره؟؟؟ خاله که متوجه منظور تو نشده بود عسلم گفت نمیدونم.(آخه فنر انقدر کوچولو بود که تودستت به سختی دیده میشد.) تا بابا یاشا از سرکار اومد و تو دوباره از بابایی پریدی این چیه که....؟؟؟ و بابا یاشا در جواب بهت گفت اسمش فنررررر.... تو از خوشحالی و شیطونی هی بالا و پایین می پریدی و میگفتی فنر فنرررر ...
18 مهر 1391

حرفای شیرین دخملم

خب حالا که شیرین عسل شدی با حرفات کلی مارو میخندونی دیروز منو بابات داشتیم در مورد یه چیزی با صدای بلند (چون اون اتاق بود ومن تو اشپزخونه) بحث میکردم وتو خیال کردی ما داریم دعوا میکنیم  گفتی در مورد چی حرف میزنید گفتم یه موضوعی که ارتباطی به شما نداره تو هم با عصبانیت گفتی یه بار دیگه از این حرفا با هم بزنید من قلبم میشکنه اونوقت دعواتون میکنما عجب زمونه ای شده ها از دست این بچه ها جمعه نهار داشتیم ماهی میخوردیم ومثل همیشه من با دقت تمام داشتم خارهای ماهی رو برات جدا میکردم که بابات گفت فیله بهش بده خارش کمتر تو هم زود پریدی وسط حرفمون که منم فیل میخوام حالا هر چی گفتیم فیله یه قسمت از ماهی نه که نه من...
3 مهر 1391

پانی اتیش پاره

این روزا که مامان سرش با بافتنی گرم تو هم یه دقیقه اروم نمیگیری همون قدر که کمک میکنی رنگها رو برام میاری و دکمه ها و روبانها رو مرتب میکنی همون قدر هم کامواها رو به هم گره میدی و دکمه ها رو پخش اتاق میکنی زبون که نگو چنان شیرین عسلی شدی که میخوام اون زبونه شیرینتو بکنمو و بخورم خیلی با سیاستی اگه یه چیزی بخوای کلی زبون میریزی  بوس میکنی و قربون صدقه میری تا دلمون نرم بشه میگی  مامان گلم قربون اون چشمای قشنگت موجه های نازت بعد لپمو میکشی جوری که دردم میگیره میگم اخ کشتیم میگی خدا نکنه عسلم زندگیم همه کسم دوست دارم دارم بهت محبت میکنم تا من خند ه ام میگیره چند روز پیش کوسن های مبل رو انداختی وسط اتاق با عصبانیت...
30 شهريور 1391

بابای خوشبخت تازه کار

سلام گل خانومم من یک بابای  تازه کار خوشبختم بودم فکر می کنید چرا؟؟؟ خوب دلیلش خیلی  چیزها هست که یکی یکی براتون می گم ١- اصلا شبها گریه نمی کردی و من با یه چهره شبیه باب اسفنجی سر کار نمی رفتم ٢- اصلا روی من جیش و استفراغ نکردی( البته اگه هم می کردی کلی میخندیدم که نکردی) ٣-همیشه موقع فیلم وحشتناک و سریال لاست خواب بودی(چه عالی) ٤-صدای تو از یک دسیبل هم بالا تر نمی رفت ٥-خوش خنده بودی و گیگیلی ٦-این برای یک بابای تازه کار یک کوچولوی عالی بوده نظر شما چیه دوستان ؟؟؟ ...
21 خرداد 1391

پانی وخاله مژگان

امروز بعدازمدتها مااومدیم خونه مامان شیدا،               واییییییییییی نمیدونیییییییییییی که پانی جووووووووووووووون خیلی بزرگ شدییییییییییییی کلی ماه شدی انقدر زیادتا بزرگ شدی مثل ماه شب ١٤ شدی.الهی قربونت برم پرنسس کوچولوی خاله دلم خیلی واست تنگ شده بود گلم خیلی عاشقتم دوستت دارم بووووووووووس بوووووس بووووووووووووس٠١٣٩١/٠٣/١٤ ...
14 خرداد 1391

پانی وخاله مژگان

اووووووووووووو     اون میاد بیرون با خوشحالی باب اسفنجی کوچولوی دندون خرگوشی باب اسفنجی .........الهی خاله قربوووونت بشه فدای همه وجودت بشم، سفارشی! گل ناز خاله مژگان انقد زیاد دوست دارم که فقط خدا میدونه و دل من و دل تو . شیرین جون خاله وقتی فهمیدم یه فرشته ناز (پانته آ) داره پا به این دنیای میذاره ودنیای کوچک ما و مامان و بابا رو داره قشنگ میکنه یه عالمه زیادتا خوشحااااااااااااااااااال شدم انقدر که هنوز نیومده کلی واست میمردم  تو با اومدنت کلبه کوچیک ما رو پر از پروانه های قشنگ کردی و یه شادی خاصی رو به ماها هدیه دادی تا اونجایی که میدونم مامان بابا واسه اومدنت لحظه شماری میکردند.تو اولین نوه دختری با...
9 خرداد 1391

خاطرات

سلام به دختر نازم اولین بار تو ٣ ماهگی سرسره بازی کردی با اینکه نی نی بودی کلی ذوق کردی وخوشت اومد وقتی ٦ ماهه بودی یه روز که داشتی تو لیوان عروسکیت آب میخوردی صدای چیک چیک شنیدم اول فکر کردم خیالاتی شدم ولی وقتی تکرار شد باتعجب تودهنتو نگاه کردم دیدم دوتا نقطه سفیداز لثه ات زده بیرون وایییییییییییییییییییییییییییی خدای من کلی ذوق کردم دخترم دندون در آورده بود وقتی نی نی بودی عاشق این بودی خودت تنهایی بدون کمک من بشینی منم بالشت میزاشتم دورت کلی ذوق میکردی هنوز نمیتونستی گردنتو خوب نگه داری عاشق بازی وشیطنت بودی وقتی یاد گرفتی قل بخوری یا وقتی برا اولین بار یاد گرفتی بخوابی روشکمت وسرتو بالا نگ...
9 خرداد 1391